در باغ دلم یک گل شاداب ندارم

از لذت دیدار شما خواب ندارم

صد دفتر صد برگ پر از شعر سفید است

در شان شما

یک غزل ناب ندارم

ته فنجان قهوه ام

کف دستم

یا پیشانی ام را ببین

چیزی نمی بینی؟

مثلا خطی

حرفی

یا چیزی که بتوان تو را

به من نسبت داد ؟

بعضی ها را هرچقدر هـم که بخواهی تمام نمی شوند

همش به آغوششان بدهکار می مانی

حضورشان گـرم است

سکوتشان خالی می کند دل ِآدم را

آرامش ِ صدایشان را کم می آوری !

هر دم هر لحظه کم می آوریشان

آخ که چقدر کم دارمت

هر وقت برای آشتی اومدی
گلویت را صاف کن،
جمله ات را با یک دوست دارم شروع کن…
یا مثلا”چقدر دلم برایت تنگ شده…”
زن ها قرار نیست سرداران جنگ باشند،
یک دروغِ کوچک کافیست…!!!

به احساس تو بد کردم بیا برگرد
همه حرفاتو رد کردم بیا برگرد
همیشه راه تو دل دادگی بوده
خودم این راهتو صد کردم بیا برگرد

آرامشــی می خواهم ،
خلوتــی می خواهم ،
تــو باشی و من ..در کنار هـــــم …
تو ….
سکوت کنــی…
و من
گوش کنم

کـــاش در سرزمین مــــن ..
بـــه جـــآی حجـــآب وحـــــیا..
شـــــرافـــت اجباری بـــــود!

تنـــد رفـتـه استــ ..
  کودکی های مـن ..
با دوچرخه ی قــراضـه اش کـه همـیشــه ی خـدا…
  پنچر بـود

ناز کن تا روز و شب غرق تمنایت شوم
تا قیامت شاعر چشمان زیبایت شوم
از ازل زیباترین تصویر دنیا بوده ای
کاش میشد تا ابد محوتماشایت شوم
دوست دارم لحظه ای که دل به دریا می زنم
قایقم را بشکنی تا غرق دریایت شوم !

آنقدردوست دارم که
پروانه ها گیج می شوند
گل هاتعجب می کنند
و باران دلش آب می افتد !

کاش باورت نشود که چقدر دوست دارم تا تمام عمر آنر به تو ثابت کنم !